سعید سمیعی
دانش آموخته دکتری آینده پژوهی دانشگاه تهران
مقدمه
افق آینده پژوهی راهبردی: توجه به آینده، همواره از جایگاه ویژهای در زندگی انسان برخوردار است. اندیشیدن درباره آینده، مقولهای تازه نیست؛ این مقوله پدیدهای جهانشمول است که میتوان ریشه آن را در دوران پیش از تاریخ بشر نیز جستوجو کرد. در تمامی جوامع شناختهشده بشری، مردم در مورد زمان و آینده تصوراتی دارند. اهمیت و ضرورت توجه به آینده را میتوان از منابع و مراجع مختلفی بدست آورد. در بسیاری از متون مقدس همچون قرآن کریم نیز به جایگاه ویژه آینده اشاره شده و اصولاً هدف از نبوت را بشارت و انذار نسبت به آینده می داند. “مردم امتی یگانه بودند پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت”. پیامبر اکرم (ص) نیز تاکید زیادی بر آینده نموده است که این موضوع را میتوان از احادیث و روایت مختلف درک نمود. بعنوان مثال در این عبارت که “دور اندیش ترین مردم کسى است که بیش از هر کس بر خشم خویش چیره آید.” بر این اساس دوراندیشی یک فضیلت اساسی برای انسانها به حساب می آید. با توجه به اهمیت و جایگاه ویژه آینده، در این مقاله به دنبال تبیین جایگاه آینده در کلام رهبر جمهوری اسلامی ایران هستیم.
مفهوم آینده در کلام رهبری
یکی از شیوههای بررسی اهمیت و ضرورت هر موضوعی، بررسی جایگاه آن موضوع در گفتمان رهبران و مدیران آن جامعه یا سازمان میباشد. بر این اساس برای بررسی جایگاه و میزان اهمیت و ضرورت توجه به آینده و آیندهپژوهی میتوان، ادبیات و گفتمان رهبر جمهوری اسلامی ایران در این زمینه را مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
آیتالله خامنهای در تعداد زیادی از سخنرانیهای خود به اهمیت شناخت آینده بصورت مستقیم و غیرمستقیم اشاره نمودهاند. بعنوان مثال ایشان با اشاره به حدیثی از امام صادق (ع) در کتاب امالی طوسی، اهمیت و جایگاه ویژه توجه به آینده را تبیین مینماید: ……. وَ لَیسَ بِحازِمٍ مَن لَم یَنظُر فِی العَواقِبِ ……. “حازم یعنی آدم خردمند، باهوش، کسی که کار را محکمکاری میکند؛ همهی اینها در کلمهی «حزم» وجود دارد؛ هم محکمکاری کردن -به آن بندی که چیزی را محکم میکند، چه زیر شکم شتر را، چه کفش را، میگویند «حِزام»- و همچنین به معنای هوشمندی و عقل و خردمندی هم میآید؛ مجموعهی اینها در کلمهی حزم هست. میفرماید: آن کسی که عاقبت کار خودش را ملاحظه نکند، خردمند و محکمکار نیست. ببینید، اینها همه درس است برای ماها، بخصوص آن کسانی از شماها و ماها که یک مسئولیّتی دارند، در یک نقطهای تصمیمی میسازند یا تصمیمی میگیرند. خب، یک کاری است که آدم خوشش میآید انجام بدهد و منفعتی هم دارد امّا عاقبتش را در نظر نمیگیرد؛ وارد کار میشود بدون اینکه [عاقبتش را در نظر بگیرد].”
همانگونه که در این بخش از متن ملاحظه میگردد، حازم بودن به معنای هوشمندی و عقل و خردمندی اهمیت ویژهای برای هر انسانی به خصوص تصمیمگیران دارد. از نظر رهبر انقلاب آن کسی که عاقبت کار خود را ملاحظه نکند خردمند نیست، بخصوص کسانی که مسئولیتی دارند و باید تصمیمگیری کنند. وی با ذکر مثالی تبیین مینماید که ممکن است انسان تصمیم به کاری بگیرد که به ظاهر منفعتی هم داشته باشد اما عاقبت این تصمیم را در نظر نمیگیرد که این مساله میتواند منجر به ضرر و زیان در آینده شود. “فرض کنید که ظهر تابستان آدم وارد حیاط خانه میشود ….. حوض وسط حیاط پُر از آب زلال، انسان هم بدنش داغ شده، عرق کرده، فوراً پیراهن را میکَند و خودش را میاندازند داخل آب؛ کار بدی است؟ نه، امّا این آب که شما خودت را داخلش انداختی، موج برمیدارد، میخورد به یک لیوان بلورِ قیمتی که گذاشتهاند روی پاشورهی حوض، میافتد میشکند. اگر چنانچه شما از اوّل فکر این را کرده بودی، جور دیگر میرفتی داخل آب؛ فکر عاقبت را نکردی، فکر دنبالهاش را نکردی، لذا خودت را انداختی داخل آب و نتیجه این شد. آن کسی که فکر عاقبت کار را نکند، حازم نیست”
این مثال به خوبی نشان میدهد که چگونه بیتوجهی به آینده و عاقبت و نتیجه کار میتواند خسارتهای بزرگی به همراه داشته باشد. در این مثال فرد برای فرار از گرمای تابستان خود را داخل حوض حیاط خانه میاندازد. در نگاه اول به نظر میآید، حرکت درستی باشد و مشکلی نداشته باشد اما در صورت درک درست آینده، میتوان متوجه شد که این حرکت چه آثار و نتایج زیان آوری در آینده خواهد داشت. اگر فرد محیط را درست شناسایی میکرد و تاثیر پریدن در حوض آب را بر روی لیوان بلور قیمتی در کنار حوض را پیشبینی میکرد، آنگاه میتوانست به صورت دیگری عمل کند و مانع از شکستن لیوان شود. در واقع علت شکستن لیوان، بیتوجهی نسبت به آینده بود. بنابراین آیندهپژوهی و عاقبت اندیشی میتواند مانع از بسیاری از زیانهای انسان در آینده شود.
در ادامه این بحث نیز اهمیت آیندهپژوهی در قالب ارائه مثالی از مفهوم مسابقه تبیین میگردد. “وقتی که دارید مسابقه میدهید، بدانید طرف مقابل شما در مقابل این حرکتی که شما انجام میدهید، چه حرکتی انجام خواهد داد، فکر آن را بکنید، آن وقت برای آن حرکتی که او بعداً انجام خواهد داد، یک آمادگیای پیدا کنید، بعد حرکتتان را شروع کنید؛ عاقبت کار را دیدن. همهی اینها درس است! درسهای فردی هم نیست، درسهای مهمّی است برای مسائل مهمّ کشور، برای ادارهی کشور، برای مدیریّتهای کلان. البتّه به درد خانواده و به درد زندگی شخصی هم میخورد. این دستورات اخلاقی این جوری است.” این مثال بیانگر آن است که در هر مسابقهای بهترین ورزشکار، ورزشکاری است که با بیشترین دقت بتواند حرکت حریف خود را پیشبینی نماید، چه در ورزشهای فردی مانند کشتی، شطرنج و یا تکواندو و چه در ورزشهای تیمی مانند فوتبال، والیبال و یا بسکتبال. از سوی دیگر یکی از ویژگیهای یک مربی خوب، قدرت پیشبینی حرکات بازیکن یا تیم رقیب است تا بتواند بازیکن خود را به بهترین نحو ممکن در بازی هدایت نماید. این مثال هم به خوبی نشان میدهد که برای پیروزی در هر مسابقهای باید قدرت پیشبینی بالایی داشت و به آینده توجه نمود. مساله اصلی در این مثالها، دیدن عاقبت کار است که صرفاً یک موضوع فردی نیست بلکه در سطح سازمانها و جوامع نیز باید به این مساله توجه نمود.
رهبر جمهوری اسلامی ایران در بیانیه گام دوم نیز تاکید بسیار زیادی بر مفهوم آینده داشتهاند. “……. سخن اوّل دربارهی گذشته است. عزیزان! نادانستهها را جز با تجربهی خود یا گوش سپردن به تجربهی دیگران نمیتوان دانست. …… برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت.” این بخش از گفتمان رهبری ناظر به روش تحلیل روند در آینده پژوهی است. اگر چه آینده ضرورتاً در ادامه روند گذشته نیست لیکن برای شناخت آینده باید گذشته را شناخت. تحلیل روند در آینده پژوهی اگر چه شرط کافی نیست اما شرط لازم است. روندها بعنوان یکی از اجزای چهارگانه کلیدی در کنار رویدادها، تصاویر و اقدامات جایگاه ویژهای در فهم آینده و آیندهپژوهی دارند. این عبارت که “برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت” دقیقاً به معنای اهمیت تحلیل روند در شناخت آیندههای ممکن، محتمل و مطلوب است.
در برخی از سخنرانی های رهبر انقلاب نیز به مفهوم شگفتی سازها اشاره شده است. بعنوان مثال “همچنان که شما امروز از پدیدههای ناشی از فنّاوریهای برخاستهی از علوم شناختی شگفتزده میشوید -علوم شناختی، یک فنّاوریهایی را به وجود میآورد؛ فرض بفرمایید ارتباط ذهن و مغز با ماشین؛ این یک چیزی نبوده که به ذهن کسی برسد [امّا] امروز این وجود دارد- چیزهای فراوان دیگری وجود خواهد یافت در آینده که همین جور ما را شگفتزده خواهد کرد و امروز اصلاً به ذهنمان نمیرسد.” در این بخش از بیانات رهبری شاهد تاکید بر مفهوم شگفتی سازها هستیم. شگفتی سازها، رویدادهایی هستند که احتمال وقوع پایینی دارند اما در صورت وقوع تاثیرات بسیار زیادی میتوانند داشته باشند. این عبارت که “این یک چیزی نبوده که به ذهن کسی برسد” دقیقاً به معنای احتمال وقوع پایین یک شگفتیساز است که در صورت وقوع مانند “پدیدههای ناشی از فناوریهای برخاسته از علوم شناختی”، به دلیل قدرت تاثیرگذاری بالای آن “شگفت زده میشوید”. و تاکید مجدد که “چیزهای فراوان دیگری وجود خواهد یافت در آینده که همین جور ما را شگفتزده خواهد کرد و امروز اصلا به ذهنمان نمیرسد.” که بمنظور غافلگیری کمتر باید نشانههای کوچک تغییر را بطور مستمر رصد نمود.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از بیانات خود در جلسه با دانشمندان و متخصصان علوم شناختی بطور ضمنی به روش پسنگری در آیندهپژوهی اشاره دارند. در روش پسنگری، ابتدا چشمانداز و اهداف سازمانی در یک افق زمانی مشخص، تعیین شده و در مرحله بعد با حرکت از آینده به زمان حال، گامهای معینی برای رسیدن به اهداف مورد نظر تعیین میگردد. در این بخش از بیانات میخوانیم “شما بایستی خودتان، هدفهای خودتان را در این دانش معیّن کنید؛ در همهی بخشهای علوم شناختی، اوّل شما هدفگذاری کنید تا ببینیم ما چه میخواهیم و دنبال چه هستیم، آن وقت بر اساس آن هدفگذاری، شما موضوع و پروژه تعریف کنید و بخواهید که دانشمند، دانشجو، پژوهشگر، جوان و مانند اینها این پروژه را [انجام بدهند].” این جمله به صراحت اشاره مینماید که ابتدا باید چشمانداز کلان و اهداف را ترسیم نمود. قسمت دوم نیز ناظر به گام دوم در روش پسنگری است که در آن پس از تعیین چشم انداز و اهداف کلان و در قالب حرکت از آینده به زمان حال، مسیر رسیدن به اهداف معین میشود. در این خصوص میخوانیم “شما اوّل جدولتان را تعریف کنید که چه میخواهید، چه کار میخواهید بکنید، بعد آن وقت خانههای این جدول را …” تکمیل نمایید.
در یکی دیگر از سخنرانیهای رهبر جمهوری اسلامی ایران تاکید ویژهای بر یک مزیت رقابتی با عنوان قدرت محاسباتی و قابلیت آیندهنگری میشود. قدرت محاسباتی و قابلیت آیندهنگری یک ابزار کلیدی و مهم در تصویرپردازی آینده است و تصویرپردازی از آینده یکی از مبانی و اصول مهم در آیندهپژوهی که ریشه در مفاهیم آرمانشهرها یا ویرانشهرها دارد. تصویرپردازی آینده یکی از ماموریتهای ویژه بسیاری از قدرتهای استکباری و دستگاههای تابعه آن مانند بساری از اندیشکدههای غربی و یا دستگاههای رسانهای همچون هالیوود، دیزنی لند و … است که به دنبال ارائه تصویری از آینده مبتنی بر منافع نظام امپریالیستی هستند. اینگونه نهادهای تصویرپرداز با ارائه تصاویر آرمانشهری و یا ویرانشهری از دنیای آینده به دنبال تاثیرگذاری در سطوح مختلف جوامع اعم از سیاستمداران، نخبگان و عوام مردم هستند. رهبر انقلاب معتقدند که “دستگاه محاسباتی آمریکا و غرب این است؛ این را توجّه کنید. خود غربیها، خود آمریکاییها میبالند به قدرت محاسباتی خودشان، به قدرت تحلیل خودشان، به آیندهنگری خودشان، و اینجا هم یک عدّه غربزدهی آمریکازده پُز قدرت محاسباتی آمریکا را میدهند که آمریکاییها این جور گفتند، فلان دانشمند آمریکایی، فلان مرکز پژوهشی آمریکایی این جور گفته، این جور دنیا را شناخته، این جور آینده را تصویر کرده.”
در قسمت دیگری از گفتمان رهبر انقلاب در تاکید بر مفهوم تصویرپردازی و اهمیت آن در خلق آیندههای مطلوب جمهوری اسلامی ایران اینگونه میخوانیم “یک تصویرسازی دیگری دارند که آن هم بشدّت غلط و خدعهآمیز است و آن تصویرشان از ایران اسلامی است؛ تصویری که سعی میکنند در افکار عمومی دنیا آن را ترویج کنند و حتّی سعی میکنند به خود ما هم، به خودِ ملّت ایران هم، این تصویر را ارائه بدهند …… این تصویرسازی دشمن است؛ این تصویرِ خدعهآمیز دشمن از وضع خود او و از وضع ما است؛ تصویرهای دروغینی که با هزارها شبکهی تلویزیونی و رادیویی و اینترنتی، امروز دارد به سمت ملّت ایران و افکار عمومی ما سرازیر میشود. این تصویرسازی دروغین است، امّا تصویر واقعی چیست؟ تصویر واقعی این است که شما و همهی جوانهای کشور باید جایگاه امروز کشور و ملّتتان را بدانید؛ این شرطِ اوّلِ اثرگذاری شما است.” این مطالب به صورت شفاف بیان کننده اهمیت مفهوم تصویرپردازی از آینده مطلوب و درک و شناخت درست تصاویر طراحی شده دشمن از آیندههای گوناگون است.
از دیگر بیانات رهبری که میتوان مباحث عمیق آینده پژوهی را استخراج نمود، این عبارت است. “مسئله این است. غرب در مقابل یک چنین پدیدهای قرار گرفته است؛ پدیدهی انقلاب اسلامی. یک طرف انبوهی از ابزارهای چشمپُرکن مادّی -از نظامی و سیاسی و پولی و امثال اینها- و یک طرف یک قدرت نوظهور معرفتی و تمدّنی، پُرانگیزه، پُرتحرّک، آیندهنگر که میداند چه کار میخواهد بکند، میداند چه کار باید بکند و کجا میخواهد برود؛ اینها در مقابل هم قرار گرفتهاند ….. اینها همان نکاتی است که جوانهای ما باید روی آنها متمرکز بشوند … ؛ بحث هویّتها است، بحث حرکتها است، بحث آرمانها و آیندهها است.”
در این بخش از گفتمان رهبری شاهد مفهومی به نام تحلیل لایهای علتها هستیم. تحلیل لایههای علتها بعنوان یکی از روشهای آیندهپژوهی از ابتکارات سهیل عنایتالله بعنوان یک آیندهپژوه پاکستانی است که در این روش برای تحلیل هر پدیدهای باید آن را در چهار سطح متفاوت بررسی کرد. سطح نخست که لیتانی نامیده میشود، شامل ظواهر و مصنوعات یک پدیده است که معمولاً درباره آن ها اغراق میشود. این عبارت که “یک طرف انبوهی از ابزارهای چشمپُرکن مادّی -از نظامی و سیاسی و پولی و امثال اینها-” ناظر به سطح لیتانی پدیدهای به نام غرب و پیشرفتهای غربی است.
سطوح بعدی در تحلیل لایهای علتها عبارتند از سطح علل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سطح جهانی بینی و گفتمانی و سطح اسطوره یا استعاره که در هر یک از سطوح، آیندهپژوه به لایههای عمیقتری از پدیده ورود میکند. این جمله که “و یک طرف یک قدرت نوظهور معرفتی و تمدّنی … اینها در مقابل هم قرار گرفتهاند ….. بحث هویّتها است، بحث حرکتها است، بحث آرمانها و آیندهها است” همگی ناظر به لایههای عمیق هویتی، معرفت شناختی و گفتمانی و استعاری است که در صورت فعال شدن این لایههای عمیق بعنوان آتش زیر خاکستر، به نیروی پیشران جمهوری اسلامی ایران در رسیدن به آرمانشهر نهایی خود تبدیل خواهد شد.
جمع بندی و نتیجه گیری
مثالهای زیادی را میتوان در ارتباط معنادار و قدرتمند میان گفتمان رهبری جمهوری اسلامی ایران و اصول و مبانی آیندهپژوهی ارائه و مورد بحث و بررسی قرار داد که طبیعتاً در این فرصت محدود نمیگنجد اما ظرفیت لازم برای انجام یک پروژه پژوهشی ارزشمند را در اختیار دارد. جمله پایانی این مقاله را نیز میتوان به بخش دیگری از گفتمان ایشان اختصاص داد.
“توصیهی من به همهی کسانی که مدیریّتی دارند، مسئولیّتی دارند، چه در قوّهی مجریّه، چه در قوّهی قضائیّه، چه در مدیریّتهای گوناگون، این است ……. عاقبتاندیشی؛ کاری که میخواهند انجام بدهند، ببینند عاقبتش چه میشود؛ این تصمیمی که شما میخواهی بگیری، این حرکت را تصویب کنی یا رد کنی، ببین عاقبتش چه میشود، دنبالهاش چیست، حرکت دشمن در قبال این چیست، شما چه کار میتوانی بکنی؛ فکر اینها را بکن، بعد آن وقت مخلصاً للّه عمل کن.”
ماهنامه نامه آیندهپژوهی، شماره 60، فروردین 1398